نفتگران در انقلاب 57 – پالایشگاه آبادان قسمت چهارم

با وجود قولها و  وعده های رییس پالایشگاه  تصمیم گرفتیم اعتصاب را ادامه داده ونگذاریم که با برآورده شدن چند خواسته صنفی سر آنرا در گل کنند همچننین پارکینگ را بهترین محل برای ادامه اعتصاب انتخاب کردیم و گفتیم تحت هر شرایطی از تمامی خواسته ها کوتاه نخواهیم آمد بقیه آنروز را بعد از صحبت با ریخته گر در پارکینگ نشسته بودیم و از همه جای پالایشگاه نفرات میامدند ودر جریان مذاکره با ریخته گر رئیس پالایشگاه
قرار میگرفتند و چیزیکه بنظرشان میرسید را هم بلحاظ کمک میگفتند .
روز شنبه باین صورت گذشت و یکروز کامل را ما تمام وقت در پارکینگ سر کردیم روز یکشنبه حدود ساعت 9صبح رئیس ساواک آبادان که شخصی باسم خراسانی آمد و با خنده و شوخی حرفهایش را شروع کرد و از این موضع که در این رابطه چیزی نمیداند صحبت میکرد. این اولین برخورد ما با کسی بیرون از محدوده شرکت نفت بود و ما دیدیم که اگر با هم متحد بوده وسر اصول بمانیم و جا نزنیم میتوانیم حرفمان را پیش ببریم و این اولین تجربه و پیروزی ما بود .خراسانی از ما خواست که سریعاٌ تا دیر نشده بسر کارمان بر گردیم و قول داد خودش خواسته های مارا از تهران دنبال کند در غیر اینصورت کار به جای باریکی کشیده خواهد شد که بنفع کسی نیست و ضرر کننده اصلی نیز ما خواهیم بود و او اینرا نمیخواهد .خواست ما اعتصاب را پایان داده پیگیری کار را به او بسپاریم . ما قبول نکردیم و او اصرار داشت که از موضع خیر خواهانه دارد کار میکند ظاهرا برخورد ملایمی داشت و میخواست چیزیکه ما در ذهن از ساواک داریم را پاک کند ما قبول نکردیم و او رفت .
ما خوشحال بودیم که دو روز را در اعتصاب بودیم ونه تنها چیزی اتفاق نیافتاده بلکه ما کلی برد کردیم و همه در جریان اعتصاب قرار گرفته اند و کلی از ما حمایت هم میکنند و در یک کلام ترسمان ریخته بود و خودمان و قدرت جمعمان را داشتیم باور میکردیم و این بلحاظ روحی در آن مقطع خیلی کمک کننده برایمان بود از طرفی هم همین نفراتیکه برای بازدید پیش ما میامدند هم بما روحیه میداد و هم خبر اعتصاب را به همه میرساند و دورمان همه جمع شده بودند که پشت گرمی برایمان بود آنروز باین ترتیب گذشت .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر