بلاخره ساواک بعد از سالها آزار و شکنجه و کشتار منحل شد و بختیار قول ها داد که اله و بله میکند اما کار از کار گذشته بود و آب رفته به جوی بر نمیگشت. حالا شعار در کوی و برزن آزادی زندانیان سیاسی بود و بختیار قولش را داده بود و از طرفی عده ای از کارکنان ادارات نفت کارشان را ترک کرده بودند و آنها اعضای ساواک بودند وکم هم نبودند،بخشی از روسای بالا چه میخواستند چه نمیخواستند عضو ساواک محسوب میشدند و گزارش کارکنانشان را به ساواک میدادند.
بعنوان مثال وقتی من در سال 1355 به اهواز منتقل شده بودم رئیس اداره به ساواک خدمت میکرد، و علیه من گزارش کرده بود . کارکنان نفت اضافه حقوق سالانه دریافت میکردند و هر سال بودجه ای برای هر اداره در نظر گرفته میشد و رئیس اداره طبق فرمولی گزارش هر کارمند را تهیه و بر مبنای آن اضافه حقوق داده میشد و طبعا دردانه ها بیشتر میگرفتند تا افراد دیگر و در 4 رده تنظیم میشد و 6% الی 20% برآورد میشد و آن سال به من 1% منظور شده بود یعنی خارج از کادر 4 پایه چرا !!؟ چون رییس ساواکی 2 رتبه از من کم کرده بود ودر پست خیلی پائینتر گذاشته بود چون من اعتصاب کرده بودم .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر