نفتگران در انقلاب 57 –خاطراتی از نفتگران تهران قسمت هشتم

دعوتهائی از طرف دارودسته خمینی و آخوندها برای پایان دادن به اعتصاب میشد و تلاش در تماس با اعضای اعتصابیون که حدس میزدند میشود در آنها نفوذ کرد داشتند ولی بی نتیجه بود . جلسات افراد انتخابی از حوزه های مختلف ترتیب داده میشد که اعضای اهواز و مناطق و آبادان تلفنی وصل میشدند . آنموقع تلفن نفت پیشرفته تر از بیرون بود و میشد براحتی به مناطق وصل شد . شرکت اعتصابیون در خیابانها بهمراه مردم بیشتر و بیشتر شده بود و شعار  بختیار نوکر بی اختیار بالا گرقته و موجب شده بود دولت کارائیش را روز بروز از دست بدهد  و مردم یواش یواش جلو زندانها  جمع میشدند و آزادی آنها میخواستند.  در یک جلسه اعضای کمیته اعتصاب به اتفاق رای دادند که در اجتماعات  جلو زندانها شرکت  کنند و کمک کار حال مردم گردند . انتخابیون که اسمی نداشتند و فقط  نماینده خوانده میشدند . تقسیم بندی شد و هر چند نفر جلو زندانی که مردم بودند  رفتند  و من با چند نفر
دیگر جلو زندان قصر تجمع میکردیم .
یکی از بهترین دوران زندگیم این روزها بود وقت کم میاودم از صبح ساعت 6 الی شب ساعت 12 که به خانه برمیگشتم صبح اداره بعد خیابان و جلو زندان قصر  و....  چقدر دوست پیدا کرده بودم بالاخره روز موعود سر رسید گفتند میخواهند زندانی ها آزاد کنند . امروز فردا و ....ولی خبری نبود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر