نفتگران در انقلاب 57- پالایشگاه آبادان- قسمت سیزدهم

انتهاي جنرال آفيس يك در به طرف پالايشگاه بود كه هميشه قفل داشت و از داخل هم آنجا نگهبان بود كاركنان قفل در را شكسته و هركس توانست از آنجا به داخل پالايشگاه برود تعدادي در اين ميان زخمي و مجروح شدند از جمله شش نفر كه با سرنيزه زخمي شده بودند حالشان بد بود زخمي ها را همگی به بيمارستان شركت نفت منتقل كردند در اين جنگ و گريز نفراتي كه مي توانستند خود را به داخل پالايشگاه رساندند . آنجا ديگر نيروهاي نظامي وارد نشدند اين حادثه هم برايمان راهگشا شد و درنهايت تمام شركت نفت در آبادان به اعتصاب كشيده شد. چون جنرال آفيس قسمت هاي اداري شركت نفت بود عموما كارمندهاي قديمي بودند و تا انموقع كامل پاي اعتصاب نيامدند تك و توك در اعتصاب بودند ولي اين حمله يكبارد يگر همه را متحد كرد و ديديم كه اين رژيم هيچ رحمي به ما نمي كند و با ما در اعتصاب راه نخواهد آمد تنها راه بقاء ما فقط اتحادمان است كه مي تواند ما را محفوظ نگه دارد وگرنه اگر با هم نباشيم سريعاً ما را له و لورده خواهد كرد و نمي گذارند ما باقي بمانيم ما هم نبايد حتی يكساعت از اين اتحادمان غافل شويم چون قدرت ما در اتحادمان است . 

فرداي آن روز تعدادي از نفرات جهت دادن خون براي مجروحين به بيمارستان رفتيم با مجروحين همبستگي كرديم خود من از جمله نفراتي بودم كه خون دادم چون گروه خوني ام به يكي از نفرات كه سرنيزه به پهلويش خورده و حالش وخيم بود مي خورد . از فردا ديگر كارمندان جنرال آفيس هم به داخل پالايشگاه مي آمدند هرچند پاس ورودي آنها با نفرات پالایشگاه تفاوت داشت ولي چون اعتصاب همگاني شده بود ديگر روي پاسها هم سختگيري زياد نمي شد رژيم با اين حمله باز هم ضرر كرد و اتحادمان باز ما را يك قدم كيفي جلو برد.                                                                                                                  در اوائل آبان 57 بحث آزادي زندانيان سياسي بحث روز در تمام ايران بود و مردم مخصوصا همان اوايل بدنبال آزادی روحانيونی مثل آيت الله طالقاني و آيت الله منتظري وبرجسته ترين زندانيان سياسي آنزمان مسعود رجوي و موسي خياباني بودند و مردم همگي خواستار آزادي آنها بوده ويكي از رايج ترين شعارهاي آنزمان زنداني سياسي آزاد بايد گردد بود ما تصميم گرفتيم اعتصاب را از جنبه صنفي صرف خارج كرده سياسي كنيم تا ما هم همگام با بقيه مردم شويم . اين بود كه روي سه خواسته توافق كرديم.
x

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر