وضعيت صنعت نفت در دوره حكومت آخوندي با بياني سربسته توسط يكي از نفتگران

 به کجا چنین شتابان!
روزی نفت بوی زندگی میداد و شریان اصلی اقتصاد بود . البته آنها که نبض این شریان در دستشان بود ، چه آنها که بیگانه بودند و بر سر این سفره مهمان بودند و چه کار گران بی سواد ی که از میان بومیان به خدمت گرفته شدند، همه در ناز و نعمت غرق بودند. انگار بوی نفت امید می آورد و زندگی .
گر چه مسجد سلیمان  آغازگر این رگ حیاتی بود ، اما دیری نپایید که شهر هایی همچون آبادان و خرمشهر و .... همه طعم شیرین! آنرا چشیدند.
در آبادان پالایشگاهی راه اندازی شد که هنوز هم بعد از سالها بعد از دیدن فیلم های آن ، حسرتِ وفور نعمت، در دل کارمندان اکنونِ آن، جا می گیرد.
پارادوکس حضور چپاولگران و استعمارگران  و آنهمه نعمت ! قصه ی پر غصه ی کارگران و کارمند انیست که دست آن چپاولگران را قطع کردند اما گویی با  قطع همان دستها ، برکت هم از بین رفت.!
صنعتی که رو به رشد بود و هر روز بهتر و بهتر می شد به ناگاه رو به افول  گذاشت.
هر روز قسمتی و یا خدمتی از آنرا به دست نا اهلانی سپردند که جز به کیسه های اندوخته ی خود نیاندیشیدند.
کم ترین سمت را در نفت اگر داشتی در بین مردم جاه و مقامی داشتی.
نام نفت در بین مردم مساوی با درآمد کلان بود. و هستند کسانی که هنوز این خیال را به غلط در سر دارند. زهی خیال باطل!
روند واگذاری نفت به کیسه دوزان به حدی پیش رفت که دکل نفتی با آن عظمتش گم شد و هنوز که هنوز است هم پیدایش نکردند.
کاش فقط کار به همینجا ختم می شد. خدمات که به دست نا اهلان افتاد ، آنها از کوچکترین قسمتها شروع کرده  ، جایگاه ها را تمام و کمال به چوب حراج زدند. و بعد امثال پالایشگاه کرمانشاه را به نرخ زمین دیم فروختند !
اینها را من نمی گویم نمایندگان مردم ، با اطلاع و آگاهی می گویند.
کابوس هنوز تمام نشده.
آش را با جایش فروختند و آشپز وکمک آشپز هم رویش!
کارگرانی که روزگاری دور سر آمدِ درآمد بودند . بعد از سالیان بی تدبیری اکنون به کمک کمیته ی امداد امام خمینی(ره)  هم محتاجند!
چه آنها را که بخش خصوصی در سر کار گذاشت و چه آنها را که اخراج کرد.
و وزیر محترم نفت در رسانه ی ملی آنها را مازاد خواند!.
ولی توضیح نداد که پس اینهمه تولید به دست چه کسانیست که شمای وزیر نفت قراردادش را با کرسنت و توتال بستی!
و اینک که من با شما صحبت می کنم ، صحبت از فروش انبار ها به همان سبک و سیاق است.
چندی پیش بعد از اعتصاب کامیون داران پخش مواد نفتی که بخش خصوصی هستند ، چیزی نمانده بود شهرها فلج شوند .
وای به روزی که سرچشمه این شریان حیاتی (انبار ها ) در دست کیسه دوزان باشد.
شما را به مقدساتتان قسم می دهیم ، شنونده ی حرف حق باشید و این باریکه که گذاشتید را به تاراج ندهید...
با احترام به مردم و وزیر محترم نفت اگر حقیقتی را تند باز گو کردیم و شرمنده ی کارگرانی که اخراج شدن و عذر خواهی از خواهرانی که گول نام نفت را خوردند و همسر همکار ما شدند.
و با آرزوی اینکه این همکاران شرمنده زن و بچه هایشان نشوند







هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر